دفاع مقدس

30 مهر 1397

مقدمه :

یکي از نظرياتي که در عرصه روابط بين الملل وجودداشته و از طريق آن مي توان به بررسي حوادثي از قبيل جنگ ها پرداخت، نظريه بازي هااست. از نکات محوري اين نظريه، عقلانيت بازيگران شرکت کننده در يک بازي است، بهاين معني که بازيگران با محاسبه گري در بازي شرکت کرده و سعي در کسب بيشترين ميزانامتياز از طرف مقابل دارند. بازيگران در نقطه اي به نام نقطه زيني، که بيشترينميزان سود ممکن و کمترين ميزان ضرر را دارد، به تفاهم مي رسند، زيرا در صورت عدمپذيرش، پيامدهاي بعدي اي که براي آنان ايجاد مي شود، بيشتر است .

در اين مقطع ازجنگ، يعني زماني که شوراي امنيت، قطعنامه 598 را به تصويب رساند، دولت عراق اعلامکرد که قطعنامه را مي پذيرد، ولي دولت ايران با در نظر گرفتن برخي پيش شرط ها،حاضر به پذيرش قطعنامه نشد. در اين مقطع ايران بخش هاي زيادي از اراضي عراق را درتصرف داشت و مايل نبود بدون آن که امتيازي به دست آورد، آن اراضي را تخليه کند.حمله هاي بعدي عراق و پس گرفتن اراضي اشغالي در فاو، اطرف بصره و جزاير مجنون، نهتنها اين امتياز را از دست ايران گرفت، بلکه ايران را مجبور ساخت تا هنگامي باپذيرش قطعنامه 598 موافقت نمايد که اراضي بيشتري را از دست داده بود. در مجموع عدمپذيرش قطعنامه 598 از سوي ايران، بلافاصله پس از صدور آن، سبب شد تا هزينه ها وپرداخت هاي ايران به عنوان يکي از بازيگران درگير در صحنه جنگ افزايش يابد، درحالي که بهنظر مي رسد ايران در صورت پذيرش قطعنامه در زمان صدور آن، ضمن اينکه ازگسترش تلفات و خسارات وارده شده به خود در ماه هاي پاياني جنگ جلوگيري به عمل ميآورد، قادر بود تا با دست آوردها و موقعيت بهتري پاي ميز مذاکره با طرف عراقيبنشيند.

زمینه ی تاریخی جنگ ایران و عراق

از دهه ی 1960 به بعد، ایران و عراق دربرخی زمینه ها از جمله حمایت متقابل از حرکت های براندازانه ی مخالفان یکدیگر وکشمکش های منطقه یی مشکلاتی جدی با هم داشته اند. منازعه در مورد حق استفاده از آبراه حیاتی شط العرب [اروندرود] یکی از این کشمکش ها بود که از دوره ی امپراتوریعثمانی همواره منشأ اختلاف و مناقشه بین دو کشور بوده است.در بهار 1979به دنبالتحرکات قومی در ایران و عراق و حمایت متقابل از تحرکات مخالفان یک دیگر، روابط دوکشور رو به وخامت نهاد.

شکست نظامی یک کشور می تواند تغییر حکومت یاوقوع انقلاب در آن کشور را در پی داشته باشد، در حالی که بی ثباتی سیاسی داخلی یککشور ممکن است توان نظامی دولت حاکم بر آن کشور را به شدت تضعیف کند و توازن قوایمنطقه ای یا قاره ای را تغییر دهد. اگر کشوری بخواهد ایدئولوژی انقلابی اش را بهدیگر کشورها صادر کند، با به خطر انداختن حیات حکومت کشورهای مورد نظر و ایجاد صفبندی های سیاسی جدید و تأثیرات این صف بندی ها بر توازن قوای موجود، می تواندموجبات نگرانی و ترس این کشورها را فراهم کند. در چارچوب منافع ملی مبتنی بر قدرت،وجهه و ثبات سیاسی داخلی و نیز منافع سیاسی فردی صاحبان قدرت، فرصتهای خاصی پدیدمی آید که احتمال وقوع جنگ را افزایش می دهد. در این میان، افزایش ناگهانی شکافقدرت میان دو کشور در ایجاد جنگ بین آنها اهمیت ویژه ای دارد، این شکاف ممکن استاز شکست نظامی یا ضعف داخلی ناشی از بی ثباتی سیاسی یا افول اقتصادی یک طرف حاصلشود.

قدرت از زمان «توسیدید» همواره حلقه مرکزینظریه های سیاست بین المللی واقع گرای غربیها بوده است و در نظریه های توازن قوا وسایر نظریه های مرتبط نیز بر انگیزه های برتری طلبی منطقه ای یا قاره ای به عنوانیکی از علل اصلی جنگ تأکید شده است. در این میان، کسب وجهه و اعتبار نیز نزدصاحبان قدرت پیوند نزدیکی با عامل قدرت و ارتباطی ناگسستنی با مشروعیت، عزم واراده و احساس اقتدار داشته است. حتی برخی معتقدند که «در امور روزمره روابط بینالملل، داشتن وجهه از داشتن قدرت مهمتر است.» همچنین فرض بر این است دولتهایی کهنوعی ناهمخوانی بین وجهه و قدرت نظامی واقعی شان وجود دارد، بیشتر به جنگ مبادرتمی ورزند؛ زیرا می خواهند برتری اقتصادی و سیاسی جایگاه مفروض خود را متناسب باسطح قدرت نظامی شان ارتقا دهند. کشورها از یک سو تحت تأثیر جاه طلبی های مبتنی برقدرت و وجهه و از سوی دیگر برای برون رفت از نگرانیهای ناشی از تهدیدات بیرونی،اقدام به جنگ افروزی می کنند. این تهدیدات ممکن است تهدیداتی نظامی باشد ویکپارچگی ارضی یا جایگاه قدرت یک کشور را با خطر مواجه کند، یا ماهیت سیاسی داشتهباشد و ثبات داخلی آن کشور را تحت تأثیر قرار دهد.

دلایل جنگ :

-یکی از اهدافمهم صدام کسب جایگاه برتر در خلیج فارس و جوامع عربی بود که سالهای متمادی آن رادنبال می کرد. عراق از ابعاد گوناگون جمعیتی، اقتصادی و نظامی توان بالقوه لازم رابرای تبدیل شدن به قدرت برتر در منطقه و جانشینی مصر برخوردار بود.از سوی دیگر، صدام جایگاه خود را در کشور تثبیت کرده بود، کنترلشدیدی بر ارتش داشت و سیاستهای داخلی حکومت بعثی نیز در جهت حفظ قدرت او اجرا میشد.

-صدام آشکاراسیاستهای ارتقای جایگاه عراق در خاورمیانه و تقویت قدرت نظامی این کشور، از جملهتدوین یک برنامه هسته ای را دنبال می کرد تا عراق را به تنها دولت عربی دارای توانهسته ای برای مقابله با حکومت اشغالگر قدس تبدیل کند. او با برگزاری دو کنفرانسپان عربیستی، اعراب را علیه پیمان کمپ دیوید بسیج کرد. نشست بغداد در نوامبر 1978مانع خروج کشورهای میانه رو عرب از صف مقاومت متحد عربی شد و همین امر وجهه سیاسیعراق را تقویت کرد.

بازخورد جنگ در عراق:

دوری عراق از شوروی، فاصله گرفتن از دوستانتروریست سابق و مشارکت در اعطای کمکهای خارجی به ویژه به اردن، بغداد را از حالتانزوا میان اعراب میانه رو بیرون آورد. سیاست میانه روی صدام به حوزه اقتصادی و بهاموری نظیر میزان تولید و بهای نفت نیز کشیده شد و عراق خود را هرچه بیشتر باسیاستهای عربستان هماهنگ کرد. صدام همچنین کوشید به مثابه یک پل ایدئولوژیک میاناعراب میانه رو و تندرو قرار گیرد و نقش رهبری آنها را در بین کشورهای غیر متعهدایفا کند؛ ولی در این امر موفق نشد.

قرارداد الجزایر :

نفوذ در ایران، بخشی از دغدغه صدام برای کسبوجهه در میان اعراب و مهمترین عامل در تبدیل عراق به قدرت نظامی برتر خلیج فارس بهشمار می آمد. در واقع جنگ لفظی بغداد در خصوص مسائل ارضی مندرج در قراردادالجزایر، ابتدا شماری از ناظران را بر آن داشت که اصلاح مفاد ارضی این قرارداد راانگیزه اصلی عراق برای آغاز جنگ بدانند. الزام عراق به چشمپوشی از کنترل کامل برآبراه شط العرب [اروندرود] در قرارداد الجزایر، تحقیر بزرگی برای حکومت بغدادمحسوب می شد. و نماد تسلیم اعراب در برابر یک همسایه قوی تر یعنی ایران بود.

پیروزی عراق می توانست از بازگشت هژمونی ایرانبه منطقه جلوگیری و عراق را به جایگاه برتر در منطقه و جهان عرب برساند؛ اما اینموضوع به تنهایی توجیه کنندة تصمیم صدام برای آغاز جنگ نبود . حکومت بغداد اعلامکرد که دلیل اصلی الغای قرارداد 1975 الجزایر، بیشتر مداخله تهران در امور داخلیعراق است نه مسائل ارضی مورد مناقشه؛ اما صدام با وجود تأکید بر مسأله عدم مداخلهایران در امور داخلی کشورش، ادعا می کرد که مطالبات ارضی عراق، زمینه پایانمخاصمات را فراهم می کند و این در حالی بود که نیروهایش در عمق خاک ایران در استانخوزستان مستقر شده بودند.

ضعف و فرصت :

دو عامل دیگر وجود داشت که دست به دست همداده بود و زمینه بروز جنگ را بیشتر فراهم می کرد و هزینه های احتمالی شکست عراقدر توسل به زور را افزایش می داد: اولین عامل، تصور ضعف نظامی ایران و خلأ قدرتناشی از این ضعف در منطقه خلیج فارس بود.از سوی دیگر، فکر می کردند ایران بدون درآمدهای نفتی خوزستاننمی تواند در برابر یک اقدام نظامی مقاومت کند. ایران که پس از پیروزی انقلاب باکاهش عمدة درآمدهای نفتی اش مواجه و وادار شده بود بیش از نیمی از بودجه خود را ازطریق کسری بودجه تأمین کند، در سپتامبر 1980 تنها 12میلیارد دلار ذخیره ارزی داشت،در حالی که عراق در آغاز جنگ به ذخایر مالی 35 میلیارد دلاری خود می نازید؛ ذخایریکه برای تأمین مالی چندین ساله برنامه های اجتماعی و اقتصادی این کشور حتی در صورتنداشتن درآمدهای نفتی هم کافی بود.

تحلیل ضعف عراق :

مشکل عراق هماناعتماد به نفسنظامی بیش از حدی بودکه بسیاری از کشورهای در آستانه جنگ در طول تاریخ به آن دچار بودند. عراقیهاقابلیت نیروی هوایی ایران و توان آن برای حمله به اهداف مهم عراق را بسیار محدودمی دانستند. علاوه بر این، صدام ارتش ایران، روحیه، تجهیزات و ذخایر آن برای یکجنگ طولانی مدت را نیز دست کم گرفته بود. محاسبات اشتباه سیاسی عراق نیز بسیار مهمبود. عراقیها پیش بینی می کردند با آغاز جنگ، جامعه ایران از هم بگسلد، روحیه ارتشآن تضعیف شود و احتمالاً حکومت سرنگون گردد؛ اما جنگ عملاً تأثیر معکوسی بر جای گذاشتو ضمن یکپارچه کردن جامعه ایران، روحیه انقلابی مردم را دوباره تقویت کرد.

نتیجه گیری:

انقلاب ایران برای سران عرب کشورهای خلیجفارس یک زنگ خطر بود؛ زیرا ماهیت مردمی و شیعی این انقلاب، حکومتهای این کشورها راتهدید می کرد. از نظر سران عرب، به ویژه سلاطین محافظه کاری که حکومتهای خودکامهشان از بسیاری جهات شبیه حکومت شاه بود، انقلاب ایران به آسیب پذیری بالقوه حاکمیتآنان در برابر بنیادگرایی اسلامی و نارضایتی اجتماعی دامن می زد. اسلام بنیادگرادر پیوند با تشیع مبارز، برای رهبران و سلاطین اهل تسنن و همچنین حکومت سکولار بعثدر بغداد یک تهدید محسوب می شد. وفاداری شیعیان بهنظام حاکم در کشورهای عرب حوزه خلیج فارس به خودی خود یک نگرانی به شمار می آمد. ا توجه به حضور اکثریت شیعه در عراق و بحرین و اقلیت آنها در قطر،ابوظبی، عمان و عربستان، عراق بیشترین هراس را از انقلاب ایران داشت.

عراق جنگ علیه ایران را فرصت مناسبی برای ازبین بردن یک تهدید جدی و در عین حال پیشبرد اهداف بلندمدت خود می دانست. این تهدید[به زعم صدام] از انقلاب اسلامی ایران و تلاشهای مستمر ایران برای صدور آن ناشی میشد. صدام اقدامات ایران را تهدید مهمی برای حکومت سکولار و رهبری خود می دانست.این اقدامات ثبات سیاسی داخلی دیگر کشورهای خلیج فارس و ثبات کل منطقه را نیزتهدید می کرد. از سوی دیگر، با تحکیم قدرت روحانیون در ایران و به دنبال کاهشمخالفتهای داخلی و احیای ارتش ایران پس از تحمل ضربات شدید اولیه، شدت این تهدیدهامی توانست بیشتر شود و با تقویت ارتش این کشور دامنه آن گسترش یابد. بنابراین،فرصت ایجاد شده که ناشی از ضعف موقت نظامی، سیاسی و اقتصادی ایران بود، توجه صدامرا به شدت برای جنگ با ایران به خود جلب کرد.

برداشت آزاد :

با وجود این اهداف و فرصتها، باز هم اگرصدام در برداشتها و محاسباتش که بسیار سرنوشت ساز بودند، دچار اشتباه نمی شد، شایداین جنگ هرگز رخ نمی داد. در واقع عراق از قابلیت های نظامی ایرانیها در مقایسه باعراقیها، تأثیرات جنگ بر یکپارچه و متحدکردن مردم ایران، شور انقلابی در نیروهاینظامی این کشور و اراده حکومت ایران برای مقاومت برداشت نادرستی کرده بود.بدیهی است که برخی عوامل زمینه ساز جنگ ایران و عراق برای دانشپژوهان تاریخ جنگ به طور کامل روشن است، عواملی نظیر ظهور یک ایدئولوژی انقلابیتوسعه گرا و خطر آن برای ثبات سیاسی داخلی برخی حکومتها و توازن قوای منطقه ای،وجود یک ائتلاف محافظه کار برای حفظ وضع موجود، قدرت طلبی و عطش کسب آبرو و اعتباربیشتر، و اعتماد به نفس نظامی بیش از حد.

جنگ ایران و عراق نشان داد که تحولاتانقلابی در نظام بین الملل و توسعه فناوریهای نظامی نوین هیچ کدام نمی تواند بهطور اساسی تمایل کشورها به جنگ افروزی را تغییر دهد. بنابراین شاید بتوان نظریههایی را که در گذشته برای توضیح جنگ قدرتهای بزرگ تبیین شده اند، به جنگ میانقدرتهای کوچک در عصر حاضر نیز تعمیم داد.

حمله به مراسم گرامیداشت هفته دفاع مقدس

در اهوازکه به اختصارحمله به رژه نظامی در اهوازخوانده شده‌است، یک حمله مسلحانه در ایران بود که در صبح روزشنبه ۳۱ شهریور ۱۳۹۷ در جریان مراسمرژه نظامینیروهای مسلحبه مناسبت آغازهفته دفاع مقدسدراهوازروی داد. ایران اینرویداد را یک حمله تروریستی معرفی کرده‌استکه چندین کشته و زخمی از نظامیان و مردم عادی به همراه داشت.شورای امنیت سازمان ملل متحد،وزارت امور خارجهایالات متحده،سوریه،پاکستانو روسای جمهورروسیهوافغانستانو برخی کشورها و نهادها و شخصیت‌های سیاسی نیز ضمن تروریستینامیدن این حمله آن را به شدت محکوم کردندداعشو بنا به گفته برخیرسانه‌هاگروه الاحوازیهنیز مسئولیت این حمله را بر عهده گرفته‌اند.گروه الاحوازیه اما با انتشار بیانیه‌هایی به زبان‌های عربی وانگلیسی، مسئولیت خود در حمله تروریستی اهواز را رد کرد.رئیس کمیسیون امنیتملی مجلس ایران نیز طی مصاحبه ای تاکید کرد سهل‌انگاری باعث بروز حادثه تروریستیاهواز شد و ایجاد چنین صحنه‌هایی تنها به خاطر اشتباه امنیتی بود.

ابتدا رسانه‌ها گزارش دادند در جریان اینتیراندازی ۳ نفر از مهاجمان کشته و ۱ نفر دیگر نیز که به سختی مجروح شده بوددستگیر شد که در بیمارستان جان باخت، اما دو روز بعد از این حادثه فردی که نخواستنامش فاش شود به خبرگزاریایرناگفت که یک نفر از تروریست‌ها که هویتش مشخص نبود به اشتباهجنازه‌اش در بین شهدای حادثه تروریستی اهواز قرار گرفته بود که پس از اقداماتکارشناسی دقیق مشخص شد که وی از تروریست‌ها بوده‌است و احراز هویت شد؛ بنابراینطبق آخرین آمار قطعی که می‌باشد، تعداد تروریست‌ها ۵ نفر است و کشته‌های این حادثهنیز ۲۴ نفر و مجروحان ۶۸ نفر اعلام شد.

 منبع :  برگرفته از نگین ایران - اطلاعات &  فصلنامه ژئوپليتيك :   پاييز 1389 , دوره  6 , شماره  3 & نگین ایران - 29 & 

به پروفسورا خوش آمديد

30 مهر 1397
با سلام و احترام خدمت شما استاد گرامی،

پیوستن شما را به وب سایت پروفسورا خوش آمد می‌گوئیم.

شما میتوانید برای آشنایی بیشتر با خدمات سایت به آدرس های زیر مراجعه كنید:

- راهنمای کار با سیستم
- اخبار و اطلاعیه های سایت

در صورت بروز هر گونه مشكل در استفاده از خدمات سایت می توانید با پست الكترونیكی زير تماس حاصل فرمائيد:

[email protected]


با تشكر، مدیریت پروفسورا
خطا ...
آدرس ایمیل وارد شده نامعتبر است.
متوجه شدم